چیزهائی در باره ی (چ)
()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()
چ فیلم پخته ایست. چمران بی شک مهم ترین فیلم – چند- سال گذشته سینمای ایران است. مهم است زیرا موضوعش، مضمونش، زمان اکرانش، زمان فیلمش، داستانش، داستان گویی اش، جنگش، جلوه های ویژه اش و از همه مهم تر فرم، زبان و بیانش مهم اند. چرخش های داستانی مناسب ، گره ها و شخصیت های به جایی دارد. موضع خنثی ندارد و لحن محافظه کارانه ای نیز ندارد.
سه درون مایه بیننده را می نشاند و داستان را زنده نگه می دارد:
- اول شناخت شخصیت چمران
- دوم وضعیت شهر پاوه و جنگ شهری
- سوم دو گانه وصالی – چمران
الف: چمران
چ اما بیش از تمام موارد بالا تحت سیطره نام بزرگ چمران است. پس اشکالی و تعجبی ندارد اگر غالب نقد به سمت محتوا باشد. از بزرگترین نقطه قوت و نقطه ضعف چ شروع کنیم: چمران.
چمران واقعی کیست؟
آیا این چ چمران واقعی است؟ احتمالا خیر و احتمالا آری. آیا این چ چمران حاتمی کیاست؟ یقینا آری. نباید انتظار داشته باشیم چ، عینا شهید دکتر مصطفی چمران باشد. چرا که اصولا تکرار عین به عین ناممکن است، چرا که چمران مرد بزرگ و عجیبی است. بزرگی اش و چند بعدی اش بی شباهت به امام نیست: دکترا و مقام علمی کم نظیر در کنار اسلحه به دستی و چریکی و سلحشوری. عرفان و سیاست! حتی عجیب تر از امام : بازرگان و خمینی!
چمران مورد غریبی است. چرا که برخلاف امام چندان متن و سخن از او نمانده، خانواده اش گم و ناشناس اند، سالیان زیادی ایران نبود، همراهان خارجش کم اند یا غریبه، خاطرات بازماندگان هم پر از عجایب است! حاتمی کیا حق دارد اگر تنها بتواند دو روز از زندگی او را در بیاورد. اما آیا می تواند؟
به نظر می رسد چ (چمران حاتمی کیا) دقیقا همین ابهام را دارد. در مواردی گنگ است، عجیب است، مبهم است، گاهی هم احساس تصنعی شدن می دهد (شاید به دلیل شناخت مخاطب از عرب نیا). آیا حاتمی کیا هم مثل ما چمران را از پس همین گنگی می بیند؟ آیا این چمران واقعی است یا نگاه ما به چمران است؟ احتمالا طرح مسئله خانواده چمران در میانه فیلم هم ریشه در همین جستجوگری حاتمی کیا دارد. البته باید به او حق داد.
اما چمران حاتمی کیا:
در دو صحنه چمران را محکم تر، قرص تر و واضح تر می بینیم. صحنه فوق العاده بیمارستان و موقعیت فوق العاده تر سنگر نهایی. در هر دو چ دست به اسلحه است. در بیمارستان دشمن را می کشد و در سنگر با اسلحه نماز می خواند. گویی حاتمی کیا در وضعیت نهایی (خط مقدم) مثل ما می داند تصمیم چمران چیست: جنگ و مقاومت. در هیچ یک از صحنه های دیگر نیز او را ترسو یا بی اعتقاد نمی یابیم. اما در بعضی موقعیت های پیچیده تر و مبهم تر تصمیمات چ واضح نیست. حتی تصویر سرگردان و تقریبا منفعل او را هم می بینیم.
همین امر از یک سو بیننده را به شک می اندازد و از سوی دیگر چ را باور پذیر می کند. شک به واقع نمایی چمران و باور به واقعیت جنگ و لحظات دشوارش. چاره کار چیست؟ پاسخ آن است که عمیقا چ را چمرانی از نگاه حاتمی کیا بدانیم. چ چمران حاتمی کیاست.
اما چه کسی می داند در مذاکرات چه گذشته؟ یکی از یاران می گویداساسا چمران مذاکره کننده نبوده است و چمران تا سه روز بعد منافقان را تعقیب کرده است. ولی این چمران بیشتر به نماینده ستاد ۵٩٨ می آید تا چریک لبنان و رییس ستاد جنگهای نامنظم یا وزیر دفاع! آیا این همه تاکید بر مذاکره از طرف چمران است یا فیلمساز؟ (نیاز به تحقیقات بیشتری در این باره است به خصوص باتوجه به به مقطع زمانی اتفاقات و عدم شروع رسمی جنگ)(وصیت نامه بسیار خواندنی این شهید را اینجا بخوانید)
پس اگر دنبال تاریخیم شاید چ امتیاز صد در صد نگیرد (حضور افراد دیگردر محاصره پاوه و پاسخ مهدی چمران)، اما اگر دنبال داستانی تاریخی هستیم با حضور قهرمانانی آشنا این فیلم نمونه کم رقیبی است. شخصیت چ در فیلم باور کردنی است هرچند واقعیت کامل چمران به نظر نرسد و یا باب میل مخاطب نیافتد. او با تجربه است، آرام می نماید، دشمن شناس است و توکل دارد. اما تا وقتی اسلحه به دست نمی گیرد کامل نیست. چیزی کم دارد. شخصیت چ اگرچه انتظارات را برآوده نمی کند اما مخاطب را می نشاند. به خصوص که درگیر مسایل روز است: مذاکره و دشمن. مقاومت و آشتی.
ب: پاوه
یکی از ارزش های فیلم توانایی تصویر کشیدن موقعیت پاوه است. تجربه ای نادر که به وفور در هالیوود اتفاق می افتد. در نمونه های متاخری مانند مجنون، بستان، اهواز و خرم شهر تا نمونه های تاریخی دیگر، قصه تلخ سقوط یک شهر ظرفیت های فوق العاده ای برای قصه پردازی دارد.
پیش روی سنگر به سنگر دشمن، فضای غبار آلود دشمنی و دوستی، درگیری نیروهای خودی با هم، امید و نا امیدی، جنایت و حمایت، مذاکره و مقاتله، خیانت و رشادت از شرایط طبیعی جنگ شهری اند.
چ در این باره موفق است و در این مسیر از شخصیت مردم کمک گرفته است. مردمی متشکل از خائن، خنثی، ترسو، دلیر، قهرمان، شهید و در نهایت همگی قربانی. این روایت از جنگ باور پذیر است.
شخصیت موثر دیگر در این بستر “هانا” است. او نمایش یک ترسو است. حفظ وضعیت موجود هدف غایی اوست. توانایی مرزبندی و شهامت دل بریدن ندارد. انتخاب یک زن برای این شخصیت ریسک بزرگی بوده است اما ارتباط تاریخی زن و زمین کمک بزرگی به این نقش کرده است. هانا تصویر سازش و تسلیم، فرار و حقارت است. جالب است که ضعف اش را با پزهای توجیه گرانه ای می پوشاند: “من نمی توانم جان کسی را بگیرم” “تو وظیفه ات رو انجام دادی” “گوله بندازی گوله میندازند” و. ..و چه کسی می تواند انکار کند که جنگ با وجود آنکه شهید و شهید پرور کم ندارد ولی ترسو و توجیه گر هم زیاد دارد.
ج: وصالی – چمران
بی شک یکی از قوی ترین مایه های فیلم تقابل وصالی – چمران است. وصالی جنگجو، شجاع، راسخ، مومن، انقلابی، عملگرا و شدیدا جذاب است (توجه به زمان اتفاقات پاوه و خودجوش بودن حرکت دستمال سرخ ها خلوص وجودی نابشان را می رساند). در مقابلش چ آرام، با تجربه، بزرگ و عاقلانه باید باشد. تقابلی که فیلم را پیش می برد و به عشق و عقل شبیه است ولی نیست.
مشکل فیلم آن است که هم می خواهد از این تقابل سود ببرد و هم نمی خواهد تبعات آن را بپذیرد. در نتیجه چابکی وصالی اش موجب کندی چمران است. و اهمیت رفتار چمران دلیلی می شود بر بی برنامگی وصالی. و این ضربه ای متقابل به هر دوست. شاید تاکید چ بر پرهیز از جنگ نیز ریشه در این تقابل و در جهت تقویت آن و یا نتیجه آن باشد (فیلمساز در برابر این تلقی از چمران موضع گرفته است). چرا که ریشه ی تقابل در تفاوت است. ضعف یکی و قدرت دیگری و یا تفاوت در دیدگاه و روش. و نتیجه تقابل حذف است یا قضاوت. اما فیلم نمی خواهد کسی از این دو حذف شوند یا حتی برتری جدی بیابد، هرچند به نظر می رسد فیلم در کنار چمران است.
همرزم وصالی می گوید او و چمران ده بار دعوا کرده اند. بی شک تقابلی بوده است. جنگ است دیگر. اما ترس فیلم ساز از لطمه خوردن شخصیت ها تقابلات را بعضا پاستوریزه کرده است.
نکته جالب این دوگانگی، انتخاب حاتمی کیاست. او از دوگانه حاج کاظم – سلحشور آژانس به دو گانه چمران-وصالی آمده. تطابق چ با جریان های سیاسی روز تلقی مقاومت – مذاکره می دهد. و حمایت فیلم از مذاکره معادل امروزی اش را تایید می کند. ساخته قبلی حاتمی کیا (گزارش یک جشن) و انتخاب فیلم ساز (رای به موسوی و روحانی) در دو انتخابات گذشته نیز هماهنگ این نظر است. اما اشاره به چند نکته لازم است.
اولا زمان نگارش و ساخت فیلم دو سال پیش است و طبعا آن زمان مذاکرات ماهیت متفاوتی داشت. دوما اگرچه روند پرهیز از جنگ و مذاکره در فیلم جدی است اما روند مقاومتی انکار نمی شود. در نتیجه نباید تقابل چمران – وصالی را به مقاومت – مذاکره فعلی تعبیر نمود، اما می توان نگاه حاتمی کیا را به تاکید بر راه مذاکره تعبیر نمود، که البته باید در فضای خودش نقل یا نقد شود.
توجه نماییم دوگانه وصالی چمران دوگانه ای داخلی است. تفاوت دو رویکرد است که در اصول مشترکند و در دایره انقلاب هر دو جان بازند. در حالی که نسبت سلحشور و حاج کاظم چندان نزدیک نبود. صدای حاتمی کیا صدایی از درون است (گزارش یک جشن نیز منشا درونی دارد) هرچند شاید موافقش نباشیم.
از طرف دیگر نگاه حاتمی کیا به مردم در این دوفیلم جالب تر است. در آژانس حاج کاظم مردم را گروگان می گیرد اما چ هدفش محافظت از مردم است. در آژانس مردم مخاطبند و حاج کاظم بستر ساز. اما در چ مردم بستر سازند و چمران حتی متهم نیز می شود. صحنه ای که چمران زخمی ها را بر دوش می کشد نمایش همین نگاه است. از این رو می توان چ را برتر از آژانس دانست.
جمع بندی
چ فیلم قابل تاملی است. چرا که صریح است و در بیان موضعش دستش نمی لرزد. شخصیت های بی مثال و جذابی مثل وصالی و دستمال سرخ ها را رو می کند که قطعا هیجانشان جوانان را بر می انگیزد و تنه به تنه چه گوارا می زنند. چمران و جنگ شهری دارد. روند قصه پردازی صحیحی دارد. نسبتی با روزگار معاصر دارد. اما در کنار تمام موارد بالا به همراه نقدهایی که به شخصیت چمران یا تقابلش با وصالی و … شد مساله فرم و بیان فیلم است که ان را سرپا نگاه می دارد. مساله ای که ان شاءالله در یادداشت آینده آن را بررسی می کنیم.
(منبع:سایت میاندیشم)
نقد فیلم «چ» از زبان همرزم شهید چمران
بسیاری از افراد حتی نسل جدید با شنیدن نام پاوه شهید چمران را بهخاطر میآورند و رشادتهای این فرد نخبه بر کوههای پاوه حک شده است.شهید چمران فردی باهوش، نخبه، باتجربه، توانمند در جنگهای چریکی، عارف، عاشق امام (ره) و انقلاب و شجاع بود که همواره دفاع از مظلومان را سرلوحه کار خود قرار میداد.فیلم «چ» با جلوههای ویژه میدانی و کامپیوتری، کنترل فصلهای شلوغ بیغلط، میزانسنهای کاملا در خدمت درام، ممانعت از افت ریتم، بازیهای انرژیک همه خوب طراحی و اجرا شدهاند.موسیقی فیلمهای حاتمیکیا در بهترین زمان خود به اجرا درمیآید و این کارگردان سهم زیادی در سینمای دفاع مقدس به خود اختصاص داده است.حاتمیکیا در «چ» به یکی از شخصیتهای مهم انقلاب پرداخته و روزهای سختی از تاریخ انقلاب را روایت میکند و پس از سالها در سینمای ایران بار دیگر نام امام (ره) را زنده میکند.در این فیلم شهید چمران به عنوان نماینده دولت برای آرام کردن اوضاع به پاوه میآید تا با گروه مسلح ضدانقلاب مذاکره کند و مهمترین نقدی که بر این فیلم وارد است، این است که یک بیگانه از طریق دیدن این فیلم نخواهد فهمید چرا چمران، چمران شده است.در این فیلم عرفان چمران، تجربه وی در جنگهای چریکی و صلابتی که داشته دیده نمیشود و بیشتر شخصیت چمران با بیان دیالوگ معرفی میشود.چمران در این فیلم در مذاکره با سرکرده ضدانقلاب پاسخی برای این ندارد که چرا با یک زن آمریکایی ازدواج کرده که نیاز به پرداختن به این موضوع در این فیلم وجود نداشته است.محمد کرمیراد از فرماندهان نظامی دوران دفاع مقدس در گفتوگو ئی داشت: در ماجرای درگیری پاوه از لحظه اول ورود شهید چمران به پاوه تا لحظه آخر در کنارش حضور داشتم.کرمیراد با اشاره به مقاومت مردم بومی منطقه و دفاع جوانان کرمانشاهی از پاوه در مقابل ضدانقلاب، گفت: شهید چمران در شب مقاومت در پاوه تا صبح بیدار بود و با دشمن میجنگید.وی خاطرنشان کرد: آیت شعبانی که در لبنان همرزم شهید چمران بود، برای مذاکره با افراد ضدانقلاب راهی شد که در آنجا با کمین دشمن مواجه شده بود.این فرمانده نظامی دوران دفاع مقدس با تاکید بر اینکه مقاومت پاسگاه ژاندارمری و فرمانداری پاوه شکسته نشد، بیان داشت: حلقه محاصره بسیار تنگ شده بود، اما افراد ضدانقلاب به این دو محل نتوانستند وارد شوند.کرمیراد تاکید کرد: شهید چمران پس از صدور فرمان تاریخی امام (ره) در ماجرای پاوه و شکسته شدن محاصره ضدانقلاب، به مدت سه روز این افراد را تعقیب کرد و این به دلیل شجاعت و تجربه بالای وی در جنگهای چریکی بود.بیشک نکاتی همچون شجاعت و تبحر بالای شهید چمران در جنگهای نامنظم، نقش دفاع مردم بومی منطقه، نقش علمای استان کرمانشاه همچون آیتالله حاجآخوند و ماموستا ملاقادر قادری در حفظ انسجام مردم بهخوبی در فیلم نمایش داده نشده است.مردم پاوه شهید چمران را بهعنوان فرماندهای شجاع و متدین در قلب و حافظه خود ثبت کردهاند و شهید چمران نیز مردمان پاوه را برادران مسلمان و وفادار به انقلاب میدانست و هیچ چیز نمیتواند تاریخ را تغییر بدهد.بهنظر میرسد ساخت فیلمی همچون «چ» نیاز به تحقیقات دقیقتر و میدانیتری دارد تا از تمام زوایا به یک موضوع یا واقعه بپردازد، اما همین که در دهه 90 هنوز دفاع مقدس، شهادت، امام (ره)، مقاومت، روزهای سخت انقلاب و... به تصویر کشیده میشود، موضوع ارزشمندی است که نمیتوان از کنار آن ساده عبور کرد.
گزارش از محسن فولادی(خبرگزاری فارس)
|
قبل از اینکه فیلم چ در جشنواره فجر به نمایش دربیاید، یک اکران خصوصی در موسسه اوج برای فرزندان شاهد داشت. من هم جزو مدعوین بودم و قرار بود در آن مراسم صحبت کنم. بنده با وجود اینکه لیسانس تئاتر و فوق لیسانس سینما دارم، ذرهاي از لحاظ ساختاری درباره فیلم چ صحبت نکرده و نخواهم کرد و فقط بحث محتوای فیلم را داشتم. گفتم آقای حاتمیکیا اگر ميخواهید بر اساس مستندات تاریخ جنگ این کشور فیلم بسازید، بنده به عنوان فرزند شهید کشوری که در عملیات پاوه و در شکست حصر پاوه نقش مستقیم داشته، نه تنها اسمی از او در فیلم شما نشنیدم، بلکه تحریفی از اصل ماجرا دیدم.
شما تیمسار فلاحی(با بازی سعید راد) را یک آدم منفعل نشان دادید که وسط غائله پاوه با هلیکوپتر ميرود و اینطور القا ميشود که ایشان از جنگ فرار کرده و گفتم در این فیلم چمرانی هم ندیدم. وقتی ما از یکسری اسامی مثل چمران وشهید فلاحی و عملیات پاوه و.. استفاده ميکنیم یعنی بر اساس اتفقاتی که افتاده ميخواهیم فیلم بسازیم. گفتم آقای حاتمیکیا چرا کاری ميکنید که صدای من فرزند شهید کشوری که آدم شاخصی در آن زمان بود دربیاید؟
جالب اینکه در مرحله تحقیق این پروژه ایشان از مادر شهید کشوری (مادربزرگ من) مستنداتی درباره جنگ پاوه و نقش شهید کشوری در آن گرفته بودند اما مشخص نیست چرا این شهید از داستان حذف ميشود. دل من و خانواده شهید کشوری و شهید شیرودی از این فیلم به درد آمده چون نامی از این افراد در فیلم چ برده نشد. مادربزرگم وقتی متوجه این فیلم شد به مرز سکته رسید. گفت کلی از من تحقیق کردند آن وقت نتیجه اش این شده؟
وقتی فیلمی را چشم بسته و براساس سفارش یک نهاد خاص بسازیم همین ميشود
وقتی اثری سفارش صرف یک نهاد باشد و افرادی بگویند اگر چمران ميسازی، باید نقش فلان ارگان را خیلی خوب نشان بدهی (حتی به قیمت اینکه نقش سایر ارگانها حذف شود) نتیجه اش همین ميشود. من برای آقای حاتمیکیا ناراحتم که با این اعتبار، چشم بسته سفارش را انجام دادند. آقای حاتمیکیا شما یک موقع آژانس شیشهاي ميسازی، ميگویی یک حاج کاظم و عباس خیالی داریم و کسی هم دنبال واقعیت ماجرا نميرود.
اما وقتی از تیمسار فلاحی ميگویی باید واقعیت را نشان بدهی. تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی بود و وقتی به پایگاه کرمانشاه ميرود، همان شب برای شکستن حصر پاوه و نجات چمران داوطلب ميشود و تنها کسی که برای عملیات بلند شد، شهید کشوری بود. بروید تحقیق کنید آن زمان در هوانیروز چه اتفاقی افتاد؟
کی باورش ميشود که با یک صجبت امام (ره) پشت رادیو کسانی که تا بیخ گوش چمران آمده بودند بگویند خداحافظ ما رفتیم. وقتی قطعنامه 598 تصویب شد تا سه ماه عراق همچنان به ایران حمله ميکرد. چطور ممکن است کردهای آن زمان که با آن هجمه سراغ چمران آمده بودند به این سادگی بگذارند بروند؟ بله آن اتفاق افتاد، ولی نميشود تلاش نیروهای مسلح و هوانیروز را در تضعیف کردها و شکست حصر پاوه نادیده گرفت. من اصلا انتقادی به سفارشی بودن این فیلم ندارم. ساختن یک فیلم سفارشی بد نیست بلکه چشم بسته ساختن آن بد است.
آدم نميتواند یک شخصیت ملی را انحصاری کند
اصلا چمران در این فیلم مطرح نیست. اسم فیلم چ است. چرا چ؟ شما هر جای دنیا بگویید اسم این فیلم چ ( che ) است ميگویند مگر درباره چگوارا است؟ در فیلم هم فرد دیگری مطرح است نه چمران و چمران فیلم چ یک آدم منفعل است. من ایرادهایم به این فیلم محتوایی است و کلیتش را زیر سوال ميبرم. آقای حاتمیکیا در جواب صحبتهاي آن روز من گفت من چمران خودم را ساختم. مگر چمران خودم داریم؟ من که علی کشوری فرزند شهید کشوری هستم نميگویم کشوری خودم.
ميگویم کشوری متعلق به همه مردم ایران است و چمران هم متعلق به همه مردم ایران است. آدم نميتواند یک شخصیت ملی را انحصاری کند. متاسفانه آقای حاتمیکیا به خودش این حق را ميدهد که در نشست خبری فیلمش بگوید شهید کشوری جزو شهدایی بوده که بعد از جنگ شناخته شده. من دردم ميگیرد این حرف را ميشنوم. چون شهید کشوری قبل از اینکه انقلاب بشود با ارتش زمان شاه درگیر بود و ایشان را بردند ساواک شکنجه کردند و در سال 58 ایشان در ماجرای کردستان و عملیات پاوه زخمی شد.
اگر شهید آوینی زنده بود حرفهايي که راجع ابراهیم حاتمیکیا زده بود را پس ميگرفت
فرزند شهید کشوری ادامه داد: ایشان که آدم سینمایی و کارگردان هستند مگر سریال سیمرغ را ندیده اند؟ یک قسمت این سریال به ماجرای پاوه اختصاص دارد و اتفاقا شخصیت چمران هم در آن حضور دارد. بروند ببینند این سریال چه چیزی نشان ميدهد. سریال سیمرغ بر اساس مستندات ساخته شده و فیلم آقای حاتمیکیا براساس تخیلات.
آقا شما برو براساس تخیلاتت فیلم بساز اما نه با آدمهايي که وجود حقیقی داشته اند. اگر پسر تیمسار فلاحی در آن مراسم حضور داشت فکر کنم یک بلایی سر ابراهیم حاتمیکیا ميآورد چون ایشان تیمسار فلاحی را در چ یک آدم بیخود به درد نخور نشان داده اند. شخصیتی که از شهید فلاحی سراغ داریم چیزی نبود که اینجا دیدیم و شهید چمران هم شهید چمرانی نیست که در فیلم چ ميبینیم. اگر شهید آوینی که درباره پدر من مستند ساخته الآن حضور داشت حرفهايي که راجع به ابراهیم حاتمیکیا زده بود را پس ميگرفت.
من کاری با بحثهاي سیاسی و درگیریهاي این روزهای آقای حاتمیکیا ندارم. بحث من فقط نقد تصویری است که از واقعه پاوه نشان داده شده. نقش ارتش در این فیلم به عمد سانسور شده و من نميتوانم از این مسئله بگذرم. آقای حاتمیکیا هوانیروز فقط نقشش در پاوه این بود که هلیکوپتر بفرستد آدم جا به جا کند که آن هم بخورد به کوه و کلی آدم از بین بروند؟ چطور ميتوانید نقش ارتش را در این جریان ضایع کنید؟ خدا را شکر تاریخ جنگ همه چیز را ثبت کرده و ما با ساخت چنین فیلمهايي نميتوانیم تاریخ را تحریف کنیم.
آقای حاتمیکیا حواستان باشد اگر تیری رها ميکنید ممکن چشم چهار نفر را کور کنید
اگر دانسته این کار را کردند که چه بدتر و اگر نادانسته بوده و فقط ميخواستند فیلمشان به سرانجام برسد باید جسارت داشته باشند و بگویند ممکن است بعضی جاها اشتباهها و خطاهایی داشته باشیم. ولی نميدانم چرا اینطور مصرانه پای این فیلم ایستادهاند و ميگویند درست بوده و دوست داشتیم چمران را اینجوری بسازیم.
ميگویند این تیری بود که رها کردم. آقای حاتمیکیا! حواستان باشد وقتی تیری را رها ميکنید ممکن است بزنید چشم چهار نفر را کور کنید. گاهی بعضی چیزها باعث آسیب به دیگران ميشود. از وقتی فیلم شما نشان داده شده مادربزرگ من که مادر شهید است، حالش خوب نیست. آن وقت از نام یکسری از شهدا مثل همت و.. سو استفاده ميشود و در خبرگزاریها عنوان ميشود خانواده این شهدا از آقای حاتمیکیا حمایت کردهاند تا زاینطورالقا بشود آنهایی که انتقاد ميکنند چرت ميگویند.
من این مطلب را ابتدا به ایشان خصوصی گفتم و در این مدت سکوت کردم اما ایشان در نشست خبری حرفی زدند که نباید ميزد و گفتند شهید کشوری را بعد از جنگ شناختیم. شما مگر کنار دست شهید کشوری بودید؟ نميدانید بروید از همرزمانش بپرسید. بروید خاطرات شهید صیاد شیرازی را بخوانید. بروید پیش رهبری ببینید ایشان چه خاطراتی از شهید کشوری و شهید شیرودی دارند. نادیده گرفتن نقش کسانی که جان و خونشان را برای این کشور گذاشتهاند اتفاق بدی است و سازندگان این فیلم در فردای قیامت باید پاسخگو باشند. اجازه بدهید راجع به اتفاقات حاشیهاي و تقدیم فیلم به یک فیلم دیگر و.. حرف نزنم. اینها یکسری بازیهايي است که صورت ميگیرد و من هم نميخواهم وارد این بازیها بشوم.
منبع : بهارنیوز